بهار بخشش را دریابیم

 

ماه مبارک رمضان

خداوند متعال محمد (صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد، تا سلسله پیامبران را تکمیل کند، آن روز مردمان خدا را نمی‌شناختند، او آنان را هدایت کرد و از گمراهی رهانید و جاهلیت و نادانی را برانداخت.

من گواهی می‌دهم که محمد بنده و فرستاده خداست، خداوند او را با دین اسلام و معجزه جاوید آسمانی به سوی مردمان فرستاد، تا شبهه‌‌ها را از میان بردارد و با دلیل‌های روشن سخن گوید و آنان را با نشانه‌های الهی، از هر کردار ناپسند بیم دهد و به سوی کارهای نیکو و رفتار نیک فراخواند. (امام علی(علیه السلام)، الحیات، ج 2، ص 35)

خداوند متعال محمد (صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد، تا سلسله پیامبران را تکمیل کند، آن روز مردمان خدا را نمی‌شناختند، او آنان را هدایت کرد و از گمراهی رهانید و جاهلیت و نادانی را برانداخت.

آن فرستاده بزرگ الهی در سخنانی مشهور فرمودند: مرا برانگیختند تا همه ارزش‌های الهی و منش‌های والای انسانی را به جهانیان بیاموزم،‌ و اینگونه بود که او اسوه همه خوبان عالم گردید و مایه مهربانی و آرامش بشر .

وقتی دل غمزده، غبار غربت ‌گیرد، یاد اوست و تنها یاد اوست که تسلی خاطر است، و هم اینک ماه رمضان، است.

چون در بهارستان کتاب‌ها و نشانه‌ها گام نهی و به کوی و برزن‌های زیبای حدیث اهل بیت در آیی به نیکی به اقیانوسی رسی که کران تا کران آن را گوهرهای رنگی نهاده‌اند و هر گوهری نشانه‌ای و هر نشانه‌ای راهی به سوی دوست، و هم اینک راهی دیگر ... .

سلطان سریر ارتضا، حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء) از مولی المتقین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که درود خدا بر آنان باد چنین نقل فرموده است: که پیامبر روزی از روزها و چندی پیش از ماه مبارک رمضان، سخنانی برای ما بیان فرمود و در آن خطبه، براستی در سفت و گفت: ای مردم ماه خدا با گشاده‌دستی، مهربانی، بخشش و آمرزش به سوی شما می‌آید، ماهی که نزد خدای بزرگ برترین ماه‌هاست و روزهایش بهترین روزها و شب‌هایش بهترین شب‌هاست و لحظاتش بهترین لحظه‌هاست.

گویا همین دیروز بود که پیامبر در مسجد یثرب و بر روی منبری که از بوریا و چوبه‌های خرما شکل یافته بود، خطبه‌ای رسا بیان فرمود و در آن سخنرانی، غفلت از آن ماه خدایی را به آنان بیم داد و آیه دیگری از کتاب فضیلت و اخلاق محمدی را ورق زد و آنان را به سوی میهمانی خدا فراخواند.

ماه مبارک رمضان

سلطان سریر ارتضا، حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء) از مولی المتقین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که درود خدا بر آنان باد چنین نقل فرموده است: که پیامبر روزی از روزها و چندی پیش از ماه مبارک رمضان، سخنانی برای ما بیان فرمود و در آن خطبه، براستی در سفت و گفت: ای مردم ماه خدا با گشاده‌دستی، مهربانی، بخشش و آمرزش به سوی شما می‌آید، ماهی که نزد خدای بزرگ برترین ماه‌هاست و روزهایش بهترین روزها و شب‌هایش بهترین شب‌هاست و لحظاتش بهترین لحظه‌هاست.

ماهی است که از سوی خدا در آن ماه به میهمانی خدا خوانده شده‌اید و از خاندان بزرگواری خدا گردید‌ه‌اید.

نفس‌های شما در آن ماه به مثابه تسبیح اوست و خواب شما در آن ماه بندگی خداست، کردار شما در آن ماه پذیرفته است، و دعا و نیایش شما در آن ماه بی‌پاسخ نخواهد بود،‌ پس بخواهید از خدای بزرگ، همو که پروردگار شماست به نهادهای راستین و دل‌های پاک، تا او شما را به سعادت روزه‌داری و تلاوت قرآن بیاراید.

پس بدبخت کسی است که از آمرزش الهی در این ماه بزرگ محروم گردد .

و چون در این ماه به سبب روزه‌داری گرسنه و تشنه گشتید به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت افتید، به نیازمندان صدقه دهید و بیچارگان را دست گیرید و به بزرگانتان احترام کنید و به کوچکترانتان مهر ورزید و بستگانتان را بزرگ داشته و به دیدار آنان بشتابید .

زبان‌هایتان را از دورغ، بهتان، غیبت و سخنان ناروا نگاه دارید و چشمانتان را از آنچه روا نیست فرو بندید و گوش‌هایتان را از آنچه شنیدن آن ناپسند است برگیرید.

بر یتیمان مردم مهر ورزید تا به یتیمانتان مهر ورزند و از گناهانتان به سوی خدا باز گردید.

دست‌هایتان را هنگام نماز به نیایش بلند دارید، پس به درستی که آن هنگام برترین لحظه‌هاست و در آن هنگام است که خدای بزرگ و شکوهمند، نگاه رحمت و مهربانی به سوی بندگان بیفکند .

و چون با او نجوا کنند پاسخشان گوید و تا او را خوانند به آنان لبیک گفته و چون از او خواهند به آنان ببخشاید و استجابت نماید آنان را هنگام نیایش .

ای مردم؛ جان‌های شما در گرو کردار شماست، پس جان‌های خویش را آزاد سازید به بخشش‌خواهی از خدای بزرگ.

نفس‌های شما در آن ماه به مثابه تسبیح اوست و خواب شما در آن ماه بندگی خداست، کردار شما در آن ماه پذیرفته است، و دعا و نیایش شما در آن ماه بی‌پاسخ نخواهد بود،‌ پس بخواهید از خدای بزرگ، همو که پروردگار شماست به نهادهای راستین و دل‌های پاک، تا او شما را به سعادت روزه‌داری و تلاوت قرآن بیاراید. پس بدبخت کسی است که از آمرزش الهی در این ماه بزرگ محروم گردد .

بار گناهان و بدبختی‌ها بر پشت‌های شما سنگینی می‌نماید، پس سبک سازید آن بار را به سجده‌های طولانی و بدانید که خدای بزرگ به عزت خویش سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و پیشانی بر زمین سایندگان درگاهش را شکنجه و عذاب ننماید و آنان را از آتش روزی که همه برای پروردگار جهانیان برانگیخته خواهند شد نترساند.

ای مردم؛ هر آن کس از شما روزه‌دار مؤمنی را در این ماه افطاری بخشد، گویا بنده‌ای آزاد ساخته و مزد آن را خواهد ستاند،‌ و قلم بخشش بر گناهانش گذشته‌ا‌ش کشیده خواهد شد.

در این هنگام، مردی از میان جماعت بپا خواست و عرض کرد: ای فرستاده خدا برخی از ما توان اطعام و افطار دیگران را

ماه مبارک رمضان

نداریم پس چه کنیم؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از آتش بپرهیزید گرچه با نیمی از خرما مؤمن روزه‌داری را افطار نمایید، از آتش بپرهیزید گرچه با جرعه‌ ای آب، روزه‌داری را افطار نمایید.

ای مردم؛ هر آن کس از شما در این ماه بزرگ، اخلاق و رفتارش را نیکو گرداند، گذرنامه‌ای به او خواهند داد که از پل صراط بگذرد، در روزی که گام‌ها در آن روز می‌لرزد و می‌لغزد.

و هر آن کس که نسبت به زیردستان خود در آن ماه سبک گیرد، خدای بزرگ حسابش را سبک سازد، و هر آن کس که شر و بدی خویش را در این ماه از مردم باز دارد، خدای بزرگ غضب خویش را در روز قیامت از او بر خواهد داشت و هر آن کس که یتیمی را بزرگ دارد خدای جلیل در روز جزاء او را بزرگ خواهد داشت.

و کسی که در ماه مبارک رمضان، نزدیکان خویش را بزرگ شمرد و به دیدار آنان بشتابد، خدای بزرگ در روز جزا  او را به رحمت و مهربانی خویش نایل سازد.

و کسی که نزدیکان و بستگان خویش را در این ماه احترام ننموده و به دیدار آنان نرود، خدای بزرگ در روز قیامت رحمت و مهربانی خویش را از او دریغ سازد.

و هر آن ‌کس که در این ماه، دل خویش را به نماز مستحبی بیاراید، خدای بزرگ آزادی او را از آتش امضا فرماید.

و هر آن کس که در این ماه، واجبی را اداء نماید برای اوست مزد و ثواب آن کس که هفتاد واجب را در غیر این ماه اداء کرده باشد.

و آن کس که درود فرستادن بر من را در این ماه بسیار سازد، خدای بزرگ کفه کردار خوب او را، در روزی که کفه‌های کردار خوب مردمان به انبوه سبک باشد، افزون سازد.

و هر آن کس که آیه‌ای از آیات قرآن را در این ماه تلاوت نماید، برای اوست، مزد کسی که تمام قرآن را در ماه‌های غیر رمضان خوانده است.

ای مردم؛ به درستی که درهای بهشت در این ماه گشوده است. پس بخواهید از پروردگارتان تا آن درها را به روی شما همواره باز نگه دارد و درهای آتش نیز در این ماه بسته است، پس از پروردگاتان بخواهید درهای آن را همواره به روی شما بسته نگه دارد و اهریمنان نیز در این ماه در زنجیرند، پس از خدا بخواهید که خدا آنان را بر شما مسلط نگرداند.

امام امیرالمومنین علیه السلام که خود حکایت‌گر این داستان است فرمود: پس من برخاستم و گفتم ای پیامبر گرامی برترین کردار در این ماه چه چیز است؟

ای مردم؛ هر آن کس از شما روزه‌دار مؤمنی را در این ماه افطاری بخشد، گویا بنده‌ای آزاد ساخته و مزد آن را خواهد ستاند،‌ و قلم بخشش بر گناهانش گذشته‌ا‌ش کشیده خواهد شد.

در این هنگام، مردی از میان جماعت بپا خواست و عرض کرد: ای فرستاده خدا برخی از ما توان اطعام و افطار دیگران را نداریم پس چه کنیم؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از آتش بپرهیزید گرچه با نیمی از خرما مؤمن روزه‌داری را افطار نمایید، از آتش بپرهیزید گرچه با جرعه‌ ای آب، روزه‌داری را افطار نمایید.

حضرتش فرمود: ای ابوالحسن برترین کردار در این ماه، خود نگهداری از گناهان است.

روایت فوق را شیخ حر عاملی از بزرگان مشایخ و علمای  شیعه در وسائل الشیعه، ج 10، ص 314 نقل فرموده است، اما برخی کتب دیگر چون کتاب شریف عیون اخبار الرضا علیه السلام تتمه‌ای بر این روایت افزون داشته‌، که به ذکر آن نیز می‌پردازیم؛ چون پیامبر گرامی فرمود: خود نگهداری از گناهان برترین کردار در این ماه است، پس گریست، به ایشان عرض کردم فرستاده بزرگ خداوند، چه چیز شما را به گریه وا داشته است؟ حضرتش فرمود: ای علی گریه می‌کنم به سبب آن چیزی که از تو حلال می‌پندارند در این ماه (خون مبارکت را می‌ریزند) گویا من توام و تو در محراب برای پروردگارت نماز می‌گذاری و بدبخت‌ترین مردم از ازل تا به ابد، همو که همزاد و برادر پی کننده شتر قوم ثمود است، گرفتار بزرگترین شقاوت شده، پس ضربه شمشیری بر سر مبارکت فرو می‌نشاند، و بدان ضربه، محاسنت از خون سرت خضاب می‌‌گردد.

علی علیه‌السلام می‌فرماید: در این هنگام به حضرتش عرض کردم ای فرستاده گرامی خدا در آن زمان در مسیر راستی قرار دارم؟ و در سلامت دینی بر سر می‌برم؟ پس رسول گرامی فرمود: آری، ای علی در سلامت دینی و راه راست قرار داری.

سپس فرمود: ای علی هر آن کس که تو را بکشد به راستی مرا کشته است، و آن کس که به تو کینه ورزد به من کینه ورزیده است و هر آن کس که تو را دشنام دهد به راستی مرا دشنام داده است. چرا که تو از من مانند خود منی، جان تو از جان من است، سرشت تو از سرشت من است، به درستی که خدای بزرگ و برتر، تو و مرا آفرید و هر دو را برگزید و مرا برای نبوت و پیامبری اختیار کرد و تو را برای پیشوایی مردم، پس هر آن کس که امامت و پیشوایی تو را انکار نماید به تحقیق پیامبری مرا انکار نموده است، ای علی تو جانشین

ماه مبارک رمضان

منی و پدر فرزندانم و همسر دخترم فاطمه(سلام الله علیها) و جانشین منی در میان امتم در زمان زندگیم و پس از مرگم، فرمان تو فرمان من است و نهی تو نهی من است، سوگند به آن کسی که برانگیخت مرا به پیامبری و قرار داد مرا بهترین مردمان، تو حجت و نشانه خدا بر آفریدگان هستی و امانت‌دار راز خدای بزرگ و جانشین خدا در میان بندگان او هستی .

سخنان حضرتش در میان جماعت پراکنده گردید و جماعت مدتی شنیدند و اما آویزه گوش قرار ندادند!! و شهید رمضان که فرستاده خدا به آنان سفارش کرده بود که چون جان من است و در دره ابطح او را بر روی دستان بلند کرده و گفته بود که او چون هارون(علیه السلام) است برای موسی(علیه السلام) و هر آن کس که من مولای اویم علی مولای اوست، در کنار پیکر مطهر پیامبر گرامی تنها نهادند و رفتند و در سایبان پسران ساعده گرد هم آمدند و به خیال واهی بر آن شدند تا جاهلیت آشکار را دوباره زنده کنند.

ریسمان بر گردنش نهادند، شمشیر به رویش کشیدند و سرانجام مولود کعبه را در محراب عبادت فائز درگاه یار نمودند و انسانیت را، کرامت را و عزت و شرافت انسانی را در نهاد فاسد خویش برای همیشه ریشه کن کردند. اما علی هنوز هم در تارک انسانیت چون خورشید می‌درخشد.

                                                                                                                                    

                                                                                                                                  

  سید محمد رضا آقامیری از تبیان

اعمال مشترك ماه مبارك رمضان

 

رمضان

 

اعمال مشترك این ماه چهار گونه است:

نخست , اعمالى است كه در هر شب و روز این ماه به جا آورده مى شود:

 

*سید بن طاوس از حضرت امام جعفر صادق و امام موسى كاظم ـ علیهما السلام ـ آورده كه فرمودند: پس از هر فریضه اى در ماه رمضان مى خوانى :

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرامِ فِی عامی هذا وَفی كُلِّ عامٍ ما اَبْقَیْتَنی فی یُسْرٍ مِنْكَ وَعافِیَةٍ، وَسَعَةِ رِزْقٍ، وَلا تُخْلِنی مِنْ تِلْكَ الْمواقِفِ الْكَریمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ، وَزِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّكَ صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَفی جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالاَْخِرَةِ فَكُنْ لی، اَللّـهُمَّ اِنّی اَساَلُكَ فیـما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاََمْرِ الَْمحْتُومِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضاءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِكَ الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْكُورِ سَعْیُهُمْ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، واجْعَلْ فیـما تَقْضی وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْری، وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ رِزْقی، وَتُؤدِّی عَنّی اَمانَتی وَدَیْنی آمینَ رَبَّ الْعالَمین.

خدایا! در این سال و هر سال, تا زمانى كه عمرم باقى است و در آسایش و گشایش روزى به سر مى برم, زیارت خانه ات ـ بیت الحرام ـ را نصیبم گردان. و مرا از درك موقف هاى گرامى و دیدن مكان هاى شریف و زیارت قبر پیغمبرت ـ كه درودت بر او و آلش باد ـ محروم مكن.

و در برآوردن جمیع احتیاجات دنیا و آخرتم یارىام كن. اى خدا! از تو درخواست مى كنم هر آنچه از قضا و قَدَرت را كه در شب قدر حتمى قرار دادى و دیگر برگشت و تغییرى نمى پذیرد, مرا از حجاج بیت الحرامت قرار دهى. حاجیانى كه حجشان پسندیده, سعیشان پذیرفته, گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشیده شده است. و عمر طولانى در راه بندگى ات وروزىام را فراوان قرار ده و امانت ها و قرضم را ادا فرما.

 

*هم چنین دنبال نمازها مى خوانى :

یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، یا غَفُورُ یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذی لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهْ، وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذی فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَیَّ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ، الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانَ، وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، فَیا ذَا الْمَنِّ وَلا یُمَنُّ عَلَیْكَ، مُنَّ عَلَیَّ بِفَكاكِ رَقَبَتی مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنَّ عَلَیْهِ، وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ .

اى خداى بلند مقام, اى بزرگوار, اى آمرزنده,اى مهربان! تویى خداى بزرگ كه هیچ مانندى ندارد و به گفتار و كردار خلق شنوا و بینا است. و این ماهى كه مقامش را بلند گردانیدى و بر دیگر ماه ها كرامت و شرافت بخشیدى, و روزه اش را بر من واجب گردانیدى, ماه رمضان است.

ماهى كه در آن قرآن را براى راهنمایى مردم و نشان دادن راه هدایت و جدا نمودن حق از باطل فرو فرستادى و شب قدر را در این ماه مقرر داشتى و نیز آن شب را بر هزار ماه برترى دادى; پس اى خداى صاحب منت كه هیچ كس بر تو منت ندارد, در میان آن همه بندگانت كه منت گزارده اى بر من منت گزار و از آتش دوزخ نجات بخش و به بهشت همیشگى داخل گردان! به حق رحمت بى پایانت اى مهربان ترین مهربانان.

 

*و شیخ كفعمى در مصباح و بلدالامین و شیخ شهید در مجموعه از حضرت رسول (ص)نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: هر كه این دعا را در ماه رمضان بعد ازهرنماز واجبى بخواند, حق تعالى گناهان او را تا روز قیامت بیامرزد, و دعا این است:

اَللّـهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّـهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقیرٍ، اَللّـهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جائِعٍ، اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْیانٍ، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَیْنَ كُلِّ مَدینٍ، اَللّـهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ، اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَریبٍ، اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسیرٍ، اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ، اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَریضٍ، اللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اَللّـهُمَّ غَیِّر سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اَللّـهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ .

اى خدا تو بر اهل قبرها نشاط و شادمانى عطا كن; فقیران را بى نیاز گردان; خدایا گرسنگان را سیر گردان; برهنگان را لباس بپوشان; خدا بدهى برهكاران را ادا فرما; سوگواران را دل شاد ساز; خدایا هر غریبى را به وطن باز رسان; هر اسیرى را آزادى بخش; خدایا فسادگران در كار مسلمانان را اصلاح فرما; بیماران را شفا عنایت كن; اى خدا به غناى خود جلو فقر ما را ببند; بدىهاى ما را به خوبى صفات خودت تغییر ده; خدایا دیَن ما را ادا فرما و نادارى ما را به دارایى و بى نیازى بدل گردان كه تو بر هر چیز توانایى.

رمضان

دوم, كارهایى كه در شب هاى ماه رمضان باید به جا آورد; و آن چند چیز است:

 

اول: افطار كه مستحب است بعد از نماز, صورت گیرد; مگر آن كه ضعف براو غلبه كرده باشد یا جمعى منتظر باشند.

 

دوم: با چیز پاكیزه و حلال و به دور از شبهات افطار نماید. و بهتر آن است كه با

خرماى حلال افطار كند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد. اگر با خرما, آب, رطب, شیر, حلوا, نبات و با آب گرم, و یا هر كدام از این ها افطار كند, نیز خوب است.

 

سوم: هنگام افطار دعاهاى وارده در این باره را بخواند; از جمله آن كه بگوید:

اللهم لك صمت و على رزقك افطرت و علیك توكلت(خدایا براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار مى كنم و بر تو توكل دارم. تا خدا ثواب هر كسى را كه در این روز روزه داشته است, به او عطا كند, و اگر دعاى اللهم رب النور العظیم را كه سید و كفعمى روایت كرده اند بخواند, فضیلت بسیار یابد.

و روایت شده كه حضرت امیر المومنین على (ع) هر گاه مى خواست افطار كند مى گفت:

بسم الله; اللهم لك صمنا و على رزقك افطرنا, فتقبل منا انك السمیع العلیم.

به نام خدا. خدایا براى تو روزه گرفتیم و به روزى تو افطار كردیم; پس از ما قبول كن, زیرا كه تو شنواى دانایى.

 

چهارم: هنگام لقمه اول بگوید :

بسم الله الرحمن الرحیم; یا واسع المغفرة اغفر لى

به نام خداوند بخشاینده مهربان; اى كه آمرزش باو گسترده است, بیامرز مرا. تا خدا او را بیامرزد.

و در خبر است كه در آخر هر روز از روزهاى ماه رمضان, خدا هزار هزار كس را از آتش جهنم آزاد مى كند; پس از حق تعالى بخواه كه تو را یكى از آن ها قرار دهد.

 

پنجم: در وقت افطار سوره قدر بخواند.

 

ششم: در وقت افطار صدقه بدهد و سپس روزه داران را افطار دهد; اگر چه به چند دانه خرما یا شربتى آب باشد. و از حضرت رسول (ص) روایت شده كسى كه روزه دارى را افطار دهد, مثل اجر آن روزه دار براى وى خواهد بود; بدون آن كه چیزى از آن كم شود. و نیز از آنِ او خواهد بود ثواب كار نیكویى كه به جا آورد آن افطار كرده كه فرمود: موءمنى كه لقمه اى را در ماه رمضان به موءمنى بدهد, حق تعالى براى او اجر كسى را مى نویسد كه سى بندهء موءمن آزاد كرده باشد و نیز از آن او است نزد حق تعالى یك دعاى پذیرفته شده.

 

هفتم: در هر شب خواندن هزار مرتبه انا انزلناه آمده است.

 

هشتم: اگر ممكن باشد در هر شب صد مرتبه حم دخان را بخواند.

 

نهم: در هر شب از ماه رمضان دعاى افتتاح بخواند.

 

دهم: در خبر آمده كه هر كس در هر شب از ماه رمضان سوره انا فتحنا را در نمازمستحبى بخواند آن سال حفاظت مى گردد. و از اعمالى كه مستحب است در شب هاى ماه رمضان به جا آورده شود, خواندن هزار ركعت نماز در سرتاسر این ماه است.

و این مطلب را عالمان بزرگ و فقیهان وارسته در كتاب هاى خود اشاره كرده و نوشته اند.

رمضان

سوم: كارهاى مربوط به سحرهاى ماه مبارك رمضان است. و آن چند كار است:

 

اول: سحرى خوردن, و سحرى را ترك نكند, اگر چه با یك دانه خرماى زبون یا

یك لیوان آب باشد. و بهترین سحرها سویق یعنى قاووت و خرما است. و در خبر آمده كه حق تعالى و ملائكه صلوات مى فرستند بر كسانى كه در سحرها استغفار مى كنند, و سحوى مى خورند.

 

دوم: سوره انا انزلناه در وقت سحرها بخواند, كه هر كس این سوره را

در وقت افطار كردن و سحر بخواند گویى ثواب كسى را دارد كه در راه خدا در خون خود بغلتد.

 

سوم: بخواند دعاى شریفى را كه از حضرت امام رضا(ع) نقل شده كه

فرموده اند: این دعایى است كه حضرت امام محمد باقر(ع) در سحرهاى ماه رمضان (دعاى سحر)مى خواندند.

برداشت از تبیان

التماس دعا

آفتاب مهربانی

 

 

برداشت از راسخون

نشانه هاى ظهور

ادامه:

نشانه هاى ظهور
هر رويكرد جهانى كه در عرصه ى گيتى تحقق يافته و مى يابد ناگزير از نشانه هايى است. بويژه رخدادهايى كه توسط پيامبران الاهى خبر داده شده است. در اين ميان حركت جهانى امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ از اين قانون مستثنى نبوده و از نشانه هايى برخوردار است تا بشريت متوجه نزديك شدن و يا فرا رسيدن آن شوند.
از وحى پيرامون زمان دقيق ظهور حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ـ سخنى نرسيده است بلكه دستور داده اند كه هرگاه كسى زمانى را تعيين كرد، او را تكذيب كنيد ليكن براى آمدن آنحضرت نشانه هايى بيان فرموده اند كه برخى از آن علائم حتمى شمرده است. به اين معنا كه پس از تحقق اين امور ظهور آن امام قطعى است كه پنج علامت مى باشند. برخى اندكى پيش از ظهور، برخى چند ماه بعد از آمدن آنحضرت و برخى اندكى پيش از قيام نجات بخش آنحضرت پديدار مى شود.
امام امير مؤمنان على ـ عليه السلام ـ فرموده اند: آنچه كه بطور حتم پيش از قيام قائم تحقّق خواهد يافت، بپا خاستن سفيانى و فرو رفتن گروهى در زمين بيدا و كشته شدن نفس زكيه و فريادى كه از آسمان بلند شده و خروج فردى از يمن است.
ساير علائمى كه در اين مورد بيان شده قابل تغييرند حتّى پر شدن زمين از ظلم. اگر چه تحقّق اين مطلب قريب به حتم است امّا رواياتى از معصومين ـ عليهم السلام ـ وارد شده كه اگر همه ى مردم دعا كنند امر غيبت به انتهاء (پر شدن زمين از ظلم و جور) نمى رسد. اين خود حكايت از غير حتمى بودن اين نشانه ها دارد.
ممكن است چنين تصور شود كه آمدن سفيانى دربرگيرنده ى ظلم و جور فراوانى است! در جواب مى گوييم: اين در صورتى است كه مدّت سلطنت او طبق روايات نُه ماه طول بكشد وليكن نُه ماه طول كشيدن حكومت وى نيز غير حتمى است و ممكن است در آن بداء شده([1]) و زمان حكومتش يك ماه يا كمتر طول بكشد و آنچه حتمى است تنها قيام است. بلكه برخى در مورد محتوم بودن همين پنج علامت نيز بيانى دارند كه وقوع اين رويدادها حتمى نيست بلكه علامت بودن آنها براى ظهور حتمى است. بدين معنى كه اگر اينها واقع شود حتماً ظهور و قيام آنحضرت را در پى داشته و اين امر تخلّف ناپذير است ولى ممكن هست اينها نيز اتّفاق نيفتد و در اصل وقوع اينها بداء حاصل شود چنانچه حضرت جواد ـ عليه السلام ـ حتمى بودن خروج سفيانى را تأييد نموده و سپس بداء را در آن ممكن مى شمارد([2]) و از ديگر سوى رواياتى اشاره به ناگهانى بودن امر فرج كرده و هم چنين شيعه را به انتظار لحظه بلحظه فرا مى خواند، كه مى بايست تحقّق اين امر در هر لحظه حتى در صورت عدم به وقوع پيوستن نشانه هاى حتمى، امكان پذير باشد.
خروج سفيانى
همانگونه كه ذكر شد پديد آمدن سفيانى از نشانه هاى حتمى ظهور مى باشد امام باقر ـ عليه السلام ـ در تفسير آيه شريفه (ثمّ قضى أجلا وأجل مسمى عنده) فرمودند:
انّهما أجلان، أجل محتوم لا يكون غيره، أجل موقوف للّه فيه المشيّة لا واللّه انّ أمر السفياني من المحتوم([3]).
آن دو مهلت است يكى حتمى و ديگر غير حتمى كه مشيت الهى در آن كارگر خواهد بود. به خدا قسم كار سفيانى حتمى است.
در بين حديث شناسان اتفاق نظر وجود دارد كه اين فرد از فرزندان ابو سفيان است و به همين جهت او را سفيانى مى گويند.
اميرالمؤمنين على ـ عليه السلام ـ مى فرمايند:
يخرج ابن آكلة الأكباد من الوادي اليابس وهو رجل رَبْعة وحش الوجه ضخم الهامة بوجهه أثر جدري إذا رأيته حسبته أعور اسمه عثمان وأبوه عنبسة وهو من ولد أبي سفيان حتّى يأتي ارضا ذات قرار و معين فيستوى على منبرها([4]).
فرزند زن جگرخوار از بيابان خشك خروج مى كند و او مردى چهارشانه با چهره اى وحشتناك است. داراى سرى بزرگ و در چهره اش نشان زخمى چركين ديده مى شود وقتى او را مى نگرى گويى يك چشم ندارد. نامش عثمان و پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفيان است. حركتش را تا سرزمينى كه داراى آرامش و آب خوش گوار ]كوفه[ است ادامه مى دهد و بر فراز منبر آن مى نشيند.
خروج سفيانى قبل از قيام امام ـ ارواحنا فداه ـ واقع مى شود.
ادامه دارد....

التماس دعا

منبع عکس از وبلاگ در انتظار گل نرگس

اللهم عجل لولیک الفرج

مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار … من گلی دارم که عالم را گلستان می کند

برای دریافت تصویر بزرگ ، بر روی هر کدام از تصاویر کلیک کنید

علايم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج)

علايم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج)

علايم و نشانه هاى حتمى، آن است كه به هيچ قيد و شرطى مقيّد و مشروط نيست و قبل از ظهور بايد واقع شود با استفاده از روايات معصومينع علايم حتمى الوقوع عبارتند از:
1ـ امام صادق ع فرمود:
پيش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج يمانى و سُفيانى، صيحه آسمانى، قتل نفس زكيّه، و فرو رفتن در بيابان.
2 ـ و نيز در جاى ديگر امام صادق ع فرموده است:
وقوع ندا از امور حتمى است و سفيانى از امور حتمى است و يمانى از امور حتمى است و كشته شدن نفس زكيه از امور حتمى است و كف دستى كه از افق آسمان بيرون مى آيد، از امور حتميه است.
 و اضافه فرمود:
و نيز وحشتى در ماه رمضان است كه خفته را بيدار مى كند و شخص بيدار را به وحشت انداخته و دوشيزگان پرده نشين را از پشت پرده بيرون آورد.
3 ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روايت نموده كه فرمود: ده چيز است كه پيش از ظهور به وقوع خواهد پيوست.
1ـ سفيانى 
2 ـ دجّال 
3 ـ دخان 
4ـ دابّه 
5 ـ خروج قائم 
6 ـ طلوع خورشيد ازمغرب 
7 ـ نزول عيسى 
8 ـ خسوف در مشرق 
9 ـ خسوف در جزيرة العرب 
10 ـ آتشى كه از مركز عدن شعله مى كشد و مردم را به سوى بيابان محشر هدايت مى كند.

ادامه دارد...

التماس دعا

وظائف خاص و عام منتظران ظهور ولی عصر

 

امام مهدی

مهم ترین وظیفه دانش پژوهان حوزه و دانشگاه درباره «انتظار فرج » آن بخش های فرهنگی و اعتقادی و اخلاقی یاران وجود مبارك ولی عصر(عج) است. یك وظیفه عمومی است كه همگان، هر كسی كه منتظر ظهور آن حضرت است باید آن وظیفه را تحصیل كند و یك سلسله وظائف خاص است. آن وظائف عمومی را همه شما در محافل دیگر شنیده اید. امّا آن وظائف خاص؛ بخشی مربوط به نیروی است، بخشی هم مربوط به اهل دین و دانش . اینك با هم مطالبی را از نظر می گذرانیم که بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) در خصوص وظایف منتظران ظهور است.

حكومت،حكومت اسلامی خواهد شد؛ البیعه للّه(10) در چهره پرچم حضرت نوشته خواهد شد

آمادگی دفاعی نیروهای رزمی

تكلیف خاص آنها درباره انتظار فرج

آن بخشی كه مربوط به نیروهای رزمی است، همان است كه طبق آن روایت معروف وجود مبارك امام صادق (ع) فرمود : هر كدام از شماها قبل از ظهور آن حضرت خود را مهیا كند، "و لیعد احدكم قبل خروجه و لو بسهم". آنجا لقب پر بركت قیام را اسم می برد كه ما از آن با ضمیر(خروجه) یاد كردیم. فرمود: قبل از ظهور آن حضرت هر كسی خود را آماده كند، ولو با یك تیر ! برای اینكه یا فرمان جهاد صادر می شود، یا لاأقل می خواهد از خودش دفاع بكند. این نیروی رزمی، این بسیجی بودن، این با تیر آشنا بودن؛ وظیفه كسانی است كه در خط مقدّم انتظار به سر می برند در بخش های نظامی.این ولو با یك تیر خودش را آماده بكند، نشانه آن است كه وجود مبارك حضرت، دشمنان فراوانی دارد؛ بالأخره این دشمنان از هر طرف حمله می كنند و یاران حضرت هم باید از هرطرفی دفاع بكنند.

امّا آنچه كه مهم تر از عدل و داد بیرونی است آن است كه روح استغنا و بی نیازی را در دلهای پیروانش زنده می كند. به یملأ الله سبحانه و تعالی قلوب امّتی من الاستغنا. دلهای پیروان ما را پر از بی نیازی می كند

وظیفه مخصوص حوزویان و دانشگاهیان درباره انتظار فرج

امّا آن وظیفه مخصوص حوزویان و دانشگاهیان كه كارهای فرهنگی به عهده آنهاست، و رسالت های اعتقادی و اخلاقی و فقهی را به عهده دارند؛ این است كه منتظر باشند تا وجود مبارك حضرت بیاید و دلها را پر از بی نیازی كند. حضرت چند تا كار می كند، كار جهانی. یكی همان عدل گستری است كه یملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً (1)، كه كمتر كسی این روایت ها را نشنیده باشد. یعنی وجود مبارك حضرت كه آمدند، جهان را پر از عدل و داد می كنند. امّا آنچه كه مهم تر از عدل و داد بیرونی است آن است كه روح استغنا و بی نیازی را در دلهای پیروانش زنده می كند. به یملأ الله سبحانه و تعالی قلوب امّتی من الاستغنا. دلهای پیروان ما را پر از بی نیازی می كند.

باور نزدیكی خدای سبحان به انسان

لازمه كسب مقام« استغنا »

یك كسی كه چشمش به جیب زید است و كیف عمرو؛ این نه عالم می شود، نه فقیه می شود، نه منتظر حضرت ! این كاسب در می آید؛ حواستان جمع باشد. كاسب هرگز منتظر حضرت نیست ! یك ملّتی مستقل است كه مستغنی باشد، ملّتی مستغنی است كه خودكفا باشد. هم بفهمد كه همه قدرتها از ناحیه خداست، للّه جنود السّموات و الأرض (2). این را باید بفهمد؛ نه تقلیداً، كه تحقیقاً؛ یك. باید بفهمد ما بنده اوئیم و او خدای ماست، دلیلی ندارد با او رابطه نداشته باشیم !! فاصله ای نیست بین ما و او، محجوب هم كه نیستیم، درمانی هم كه ندارد، راه را هم كه نبسته است، مرتب هم دعوت كرده؛پس چه دلیلی دارد كه ما با او رابطه نداشته باشیم ؟! او كه فرمود : و نحن اقرب الیه من حبل الورید(3)، فرمود : اذا سألك عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان (4)، اینكه فرمود : وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ (5)، اینكه فرمود : و هو معكم این ما كنتم(6)؛ اینكه فرمود : من خدای شمایم، شما بنده منید؛ هر چه می خواهید از من بخواهید، از دیگری نخواهید.

و لذادلیلی ندارد ما از غیر او بخواهیم، و دلیلی ندارد به او نزدیك نشویم !! خودش دعوت كرده. دلیلی ندارد كه ما این لباس ] لباس روحانیّت [ را لباس كسب قرار بدهیم؛ حیف است ! آن كه به فكر مرید بازی است، به فكر جمع زید و عمرو است؛ او نه منتظر حضرت است، نه حضرت به او اعتنا می كند!

كسی منتظر حضرت است كه روح بی نیازی داشته باشد. البتّه ادب سر جایش محفوظ است، ما همه را احترام می كنیم؛ ادب یك مطلب دیگر است، امّا جیب زید و كیف عمرو را نگاه كردن، این روحیه گدائی با امامت پروری سازگار نیست، با انتظار او سازگار نیست. این روایت را حتماً طلبه ها بیشتر بخوانند كه فرمود : وجود مبارك حضرت كه آمد، یملأ قلوب امّة جده غناً. پر از بی نیازی می كند؛ روح گدائی را بر می دارد. آنوقت، این می شود منتظر راستین.

به ما نگفتند : راه چشم دوزی مردم را ببندید و جای دیگر را نبینید ! به ما گفتند : جیب مردم را نگاه نكن، ل لّه خزائ ن السّموات و الأرض (7)را نگاه كن. آن فراوان است، نزدیك هم هست، به تو می دهد. فرمود : اینجا را نگاه بكن ! اگر ملّتی اینچنین شد،سعی می كند مشكل خودش را حل بكند. حضرت اوّل آدم درست می كند، بعد مستقل می كند. اوّل استغنا، بعد استقلال. این شعارهائی كه ما می گوئیم : استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی؛ یعنی جمهوری اسلامی اوّل به آدم استغنا می دهد، روح بی نیازی می دهد، بزرگواری و عزّت و احترام می دهد؛ یك ملّت بزرگوار، هم مستقل است، هم آزاد. و وجود مبارك ولی عصر (أرواحنا فداه) اوّل روح بی نیازی می دهد، بعد مستقل می كند.

 

وجود مبارك حضرت كه آمد، یملأ قلوب امّة جده غناً. پر از بی نیازی می كند؛ روح گدائی را بر می دارد. آنوقت، این می شود منتظر راستین

بی نیازی در دو بخش

« اقتصادی » و « معرفتی »

بی نیازی هم دو قسم است؛ یك بی نیازی اقتصادی است كه اگر ما به این هم برسیم، برای ما خیلی مغتنم است كه این حدأقل بی نیازی است. یك بی نیازی اخلاقی و معرفتی است كه آن نصیب گروهی از انسانها می شود. بی نیازی اقتصادی فعلاً برای ما اصل است، یعنی ما روی پای خودمان بایستیم. همه چیز داشته باشیم، منتها از خود. در هیچ امر به بیگانه وابسته نباشیم؛ این چیز خوبی است. همه وسائل رفاهی را داشته باشیم، منتها از خود ؛ نیازی به بیگانه نداشته باشیم. این حدأقل استغناست ! آن استغنائی كه بهره گروهی از انسانها می شود، آن این است كه به ما فرمودند :  انسان اگر از چیزی بی نیاز باشد، بهتر از آن است كه به وسیله او بی نیاز بشود. البتّه این هم گفتنش سخت است، هم دركش سخت است، و هم عملش سخت تر ! درك و گفتار و بحثش صعب است، عملش مستصعب.

حقیقت بی نیازی در رفتار و گفتار عمیق حضرت امیر (ع)

یك وقتی وجود مبارك حضرت امیر به عسل مصفّای خوش رنگ نگاه كردند، فرمودند : خیلی خوشرنگی، ولی نمی دانم مزّه ات چیست ! با اینكه خاورمیانه در اختیار حضرت امیر بود آن 5 سالی كه حاكم بود؛ چون امپراطوری ایران هم تسلیم شده بود، امپراطوری روم هم تسلیم شده بود، خاورمیانه كشوری نبود كه زیر مجموعه حكومت حضرت امیر نباشد ! در صدر اسلام البتّه آنها اسلام نیآورده بودند، ولی بعد از فتوحات همه مسلمان شدند ! استاندارهای حضرت امیر در آذربایجان بودند، در كرمان بودند، در اهواز بودند.
انسان اگر از چیزی بی نیاز باشد، بهتر از آن است كه به وسیله او بی نیاز بشود. البتّه این هم گفتنش سخت است، هم دركش سخت است، و هم عملش سخت تر ! درك و گفتار و بحثش صعب است، عملش مستصعب

در آن بحبوحه قدرت فرمود : از چیزی بی نیاز باشی، بهتر از آن است كه به وسیله آن بی نیاز باشی. چون كسی كه مستغنی از  شیء است، این مظهر خداست. آنكه مستغنی به شیء است، این فقیر است. چون ما یك (فقیر) داریم، یك (مستغنی) داریم، یك (غنی).

زیبایی وهنر،تبیان ،جوادی آملی ،دین

فقیر مجموعه دو تا سلب است، مستغنی مجموعه یك سلب و یك ایجاب است، و غنی مجموعه دو تا ایجاب است. فقیر به كسی می گویند كه نیازمند باشد، یك. چیزی كه نیاز او را بر طرف كند نداشته باشد، دو. این دو تا نقص دارد؛ مستغنی یك نقص دارد كه نیازمند به چیزی هست، یك. چیزی كه مشكل او را و نیاز او را برطرف بكند، دارد. به این می گویند : مستغنی. غنی آن است كه اصلاً نیاز ندارد؛ شریف تر از آن است كه محتاج باشد ! آن فقط ذات أقدس له است كه انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی (8). بندگان صالح كه مظهر خدای غنی هستند، سعی می كنند استغنائك عن الشیء خیر من استغنائك به را فراهم بكنند كه این هم نصیب گروهی از انسانها می شود. ولی حدأقلش این است : یك ملّتی مستغنی باشد، روی پای خودش بایستد. هر چه را می خواهد، خودش داشته باشد؛ این یك كمالی است.

غنی آن است كه اصلاً نیاز ندارد؛ شریف تر از آن است كه محتاج باشد ! آن فقط ذات أقدس له است كه انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی (8)

وجود مبارك حضرت اوّل استغنا در ملّت ایجاد می كند، بعد استقلال و آزادی. و این استغنا هم یك وصف نفسانی است؛ لذا در روایات ظهور آن حضرت آمده است كه دلهای امت اسلامی را پر از استغنا می كند. یملأ قلوب امّه جدّه من الاستغنا. آنوقت چنین ملّت بی نیازی اهل رشوه نیست، اهل عشوه نیست، اهل تجاوز نیست؛ نه به مال مردم تعدّی می كند، نه به حقوق دیگران؛ تا اینكه به دستگاه قضائی یا پلیسی مراجعه كند و رشوه بدهد، بخواهد مشكل خودش را حل كند ! قهراً عدل و داد عالمگیر می شود. وقتی عدل گسترده می شود كه بی نیازی قبلاً حاصل شده باشد.

وجود مبارك حضرت كاری می كند كه مردم بی نیاز بشوند. نه در اثر ثروت، چون آنها كه غنی ترند كه محتاج ترند ! غالب این فسادها هم از متكاثران است. آنهایند كه اهل تعدّی اند، آنهایند كه اهل قاچاقند، آنهایند كه اهل احتكارند، آنهایند كه اهل كم فروشی اند، آنهایند كه اهل گرانفروشی اند، آنهایند كه اهل رشوه اند ! اینچنین نیست كه اگر كسی وضع مالی اش خوب باشد، ملكات فاضله نصیبش شده باشد !! بالأخره آنها اگر بدتر از دیگران نباشند، مثل دیگرانند. عمده،روح بی نیازی است كه حضرت افاضه می كند، بعد عدل را عالمگیر می كند.

 

وجود مبارك حضرت كاری می كند كه مردم بی نیاز بشوند. نه در اثر ثروت، چون آنها كه غنی ترند كه محتاج ترند ! غالب این فسادها هم از متكاثران است. آنهایند كه اهل تعدّی اند، آنهایند كه اهل قاچاقند، آنهایند كه اهل احتكارند، آنهایند كه اهل كم فروشی اند، آنهایند كه اهل گرانفروشی اند، آنهایند كه اهل رشوه اند

شباهت ظهور حضرت ولی عصر (عج)

با برپائی صحنه قیامت

حالا چگونه انسان،منتظر آن حضرت است ؟ به ما فرمودند به اینكه منتظر باید باشید، و وظیفه ما هم هست، دعا هم باید بكنیم؛ و حضرت هم ظهورش معلوم نیست در چه وقت است، هم كیفیّت ظهورش نظیر جریان قیامت،ناگهانی است. اینجا دو تا مسئله هست؛ یكی اینكه وقت مشخص نیست، نمی شود وقت تعیین كرد، ما هر لحظه باید منتظر باشیم. یكی اینكه حضرت هم دفعتاً ظهور می كند، مثل قیامت كه فتأتیه م بغتهً فتبهتهم (9).

قیامت اینطور است؛ دفعتاً كه می آید، آدم را مبهوت می كند. بهتان را هم كه بهتان می گویند، برای اینكه آدم كاری را كه نكرده، به آدم نسبت بدهند؛ آدم مبهوت می شود ! كه من این حرف را نزدم، چرا به من نسبت می دهند. قیامت هم آدم را مبهوت می كند، ظهور حضرت هم آدم را مبهوت می كند. ما باید آماده باشیم برای پرورش آن استغنا.اگر تمرین نكنیم؛ حالا حضرت ظهور كرد، چگونه این ملكات را یك شبه ما فراهم می كنیم؟!

اینچنین نیست كه اگر كسی وضع مالی اش خوب باشد، ملكات فاضله نصیبش شده باشد !! بالأخره آنها اگر بدتر از دیگران نباشند، مثل دیگرانند. عمده،روح بی نیازی است كه حضرت افاضه می كند، بعد عدل را عالمگیر می كند

چگونگی گسترش عدل و داد جهانی

در عصر ظهور حضرت ولی عصر (عج)

از اینجا معلوم می شود كه وظیفه حوزویان، مخصوصاً كسانی كه حافظان قرآنند و در خدمت قرآن و عترت اند، این رسالت و این تعهد،بیشتر سنگینی می كند. و آن این است كه می دانید همه انبیاء و اولیاء آمدند، همه گزارش دادند؛ مخصوصاً عترت طاهرین (ع) كه گفتند : جهان را ذات أقدس اله به وسیله مهدی موعود (ع) پر از عدل و داد می كند. اوّلاً حكومت، حكومت اسلامی خواهد شد؛ البیعه للّه(10) در چهره پرچم حضرت نوشته خواهد شد.

با این گسترش صنعت و تكنولوژی و علم و آدم كشی و قانون جنگل، چه جوری بشر پر از عدل و داد می بیند جهان را ؟! حضرت چه قدر می كشد ؟ حالا بر فرض الآن ظهور كرد، الآن تقریباً نزدیك 7 میلیارد بشر است؛ چه قدر اینها را می كشد ؟! شما عراق می روید، آنجور است؛ افغانستان می روید، آنجور است؛ فلسطین می روید، آنجور است؛ شمالتان می روید، آنجور است؛ جنوبتان می روید، آنطور است. غرب و شرق را هم كه می بینید، ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما كسبت اید ی النّاس(11). حضرت چه قدر را می كشد ؟! حالا بر فرض 1 میلیارد را كشت، مگر اصلاح می شود ؟! تازه ترور شروع می شود. كشتن و جنگ كردن و از بین بردن یكی از كارهای كوچك آن حضرت است. مگر با كشتن،جهان اصلاح می شود ؟!

فرهنگ مردم بالا می آید، عقل مردم بالا می آید، علم مردم بالا می آید؛ آنوقت از آن به بعد اداره كشور آسان است

بالاتر رفتن عقل و فرهنگ مردم

در عصر ظهور منجی موعود (عج)

آن كار مهمی را كه حضرت می كند، و همگان باید در آن مسیر گام برداریم، مخصوصاً حوزویان و دانشگاهیان؛ این است كه وجود مبارك حضرت كه ظهور كردند؛ حالا یا خود حضرت دستی به رئوس مردم آن روز می كشند به اذن الله، یا كلمه وضع یده، ضمیر به الله بر می گردد؛ خدای سبحان دست لطف، دست بی دستی روی سر مردم می كشد كه تكمل به احلامهم و عقولهم(12). فرهنگ مردم بالا می آید، عقل مردم بالا می آید، علم مردم بالا می آید؛ آنوقت از آن به بعد اداره كشور آسان است. اگر این ایران كه الآن 70 میلیون جمعیت دارد، غالب اینها در حد حوزویان و دانشگاهیان بودند ، اداره كشورمان آسان بود ! این همه پلیس 110 و بگیر و بزن و ببند و قاچاق مواد قاچاق و اعتیاد و ... نیست.
آیت الله جوادی آملی

هر چه عقل مردم، علم مردم، درك مردم بالاتر بیاید، فساد كمتر می شود. مهم ترین كار حضرت این است كه عقل مردم را بالا می برد، نه تنها علم مردم را ! آنهائی كه عاقلند، از علمشان حداكثر بهره صحیح را می برند. دیگر با تكنولوژی و با علم به فكربمب اتم سازی نیستند! آنكه عاقل است به دنبال این كار نمی رود؛ به دنبال مواد مخدّر وخانه فساد و اعتیاد و استعمار و استثمار و استحمار و اینها نمی رود ! عاقل، راه خودش را می بیند، مسیر دیگران را هم نمی بندد.

اگر چنانچه وجود مبارك حضرت بیاید، با عنایت الهی فرهنگ مردم، عقل مردم را بالا ببرد، 313 تا شاگرد هم مثل امام داشته باشد، اصلاح جهان آسان است. این بزرگوار یك نفره این عظمت را ایجاد كرده ! 313 شاگرد مثل امام داشته باشد؛ قسمت مهم این است. البتّه كسی بخواهد در برابر حكومت اسلامی مقاومت كند، آسیب می بیند. امّا اینچنین نیست كه با شمشیر پیش برود ! شمشیر هم هست، مثل صدر اسلام.

 

هر چه عقل مردم، علم مردم، درك مردم بالاتر بیاید، فساد كمتر می شود. مهم ترین كار حضرت این است كه عقل مردم را بالا می برد، نه تنها علم مردم را ! آنهائی كه عاقلند، از علمشان حداكثر بهره صحیح را می برند. دیگر با تكنولوژی و با علم به فكربمب اتم سازی نیستند! آنكه عاقل است به دنبال این كار نمی رود؛ به دنبال مواد مخدّر وخانه فساد و اعتیاد و استعمار و استثمار و استحمار و اینها نمی رود ! عاقل، راه خودش را می بیند، مسیر دیگران را هم نمی بندد.

 

درصدر اسلام قسمت مهم كاری كه وجود مبارك پیغمبر و حضرت امیر (سلام الله علیهما) كردند؛با آن سخنرانی ها و سنّت و سیرت نورانی؛ عقل مردم را آوردند بالا. مردم را به وفاق ملّی رساندند، متّحد كردند، آن فاصله های اوس و خزرج برداشته شد، مردم عاقل شدند. عاقل كه شدند، آن خونریزی ها وغارتگری ها از بین رفت.

شكوفائی عقل و بالا بردن فرهنگ اعراب تحت تربیت پیامبر اكرم (ص)

حضرت فرمود: شما یادتان است؛ پدران تان یا خود شماها از سوسمار نمی گذشتید ! این عرب سوسمار خوار را حضرت طوری تربیت كرد كه فرمود : در حال احرام از آهو باید صرف نظر كنی !! گفتند : چشم. لا تقتلوا الصّید و انتم حرم (13). حالا یك عرب غارتگر سوسمار بخور را اینجور كرده كه از آهو می گذرد ! این آهو را باید در تاریخ می شنید كه آهو یعنی چه !! حالا و لیبلونّكم ب ش یء م ن الصّ ید تناله ایدیكم و ر ماحكم (14)؛ ولی در عرفات، در مشعر، در منا، در حرم خدا، در حال احرام یا غیر احرام در حال حرم دست به اینها نزنید، عرض كردند : چشم. اینهائی كه كارشان خونریزی بود، اوس و خزرج؛ اینهائی كه كارشان سوسمار خوری بود، می رفتند به شكار سوسمار؛ حالا از آهو می گذرند ! آنوقت چنین ملّتی،هم توانست امپراطوری ایران را رام بكند، هم امپراطوری روم را در غرب رام بكند، و خاورمیانه را یكجا مسلمان بكند. 

درصدر اسلام قسمت مهم كاری كه وجود مبارك پیغمبر و حضرت امیر (سلام الله علیهما) كردند؛با آن سخنرانی ها و سنّت و سیرت نورانی؛ عقل مردم را آوردند بالا. مردم را به وفاق ملّی رساندند، متّحد كردند، آن فاصله های اوس و خزرج برداشته شد، مردم عاقل شدند. عاقل كه شدند، آن خونریزی ها وغارتگری ها از بین رفت.

 

بعد از رحلت آن حضرت متأسفانه چون ارتدّ النّاس عن الو لایه بعد النّبی(15)، دیگر به این روز سیاه رسید. و گرنه وجود مبارك حضرت آمد ومردم را عاقل كرد. مرحوم شیخ مفید (رض) در امالی نقل می كند :در یك سفری هنگام ظهر كه شد، وجود مبارك حضرت سر به آسمان كرد، فرمود الآن زالت الشّمس، موقع نماز ظهر است؛ آماده شدند برای نماز.فرمود: می دانید اسلام شما را از كجا به كجا آورد ؟! كنّا رعاه البلوص رنا الیوم رعاه الشّمس (16). فرمود : مردم ! ما و شما قبلاً مواظب بودیم این شترهایمان كی می آیند كه بدوشیم، یا كی می آیند كه بخوابانیم اینها را، یا كی می آیند كه تیمار بكنیم؛ ما شتربان بودیم، الآن شمس بانیم. مواظبیم كی شمس از دائره نصف النّهار زائل می شود كه با خدایمان گفتگو بكنیم !! آن كجا، این كجا ! ما را از نظر به شتر به نظر به شمس رسانده، ما را از زمین به آسمان برده.

لزوم برقراری ارتباط مستمر با مبدأ ربوبی

به منظور كسب ملكات فاضله

و وجود مبارك حضرت هم كه ظهور كرد، همان روحیه پیغمبر اسلام را دارد. ما هم كه منتظریم، منتظر یك همچنین مكتب ایم ! اما اینها كه یك شبه حاصل نمی شود؛ ظهور حضرت ناگهانی است، امّا پیدایش این ملكات فاضله تمرین مستمر می طلبد. هر لحظه مواظب خودمان باشیم؛ گفتارمان، رفتارمان. ما خیلی چیز نیاز داریم،به ما گفتند : همه اینها از راه حلال فراهم می شود، منتها خودتان را تعدیل كنید، قانع باشید؛ به مقدار لازم بخواهید، نه به مقدار هوس ! و دلیلی ندارد كه با او رابطه نداشته باشید. او خودش را خدای ما معرفی كرده، و ما را هم دعوت كرده. فرمود : راه باز است، هیچ مانعی هم نیست.

عالمگیر شدن نور علم و عقل

در سراسر زمین با ظهور منجی موعود (عج)

و حضرت این ملكات را می آورد؛ حالا شما فرض كنید الآن حضرت ظهور كرده و به خواست خدا،7 میلیارد بشر روی كره زمین را عاقل كرده است،آنوقت احیای یك حكومت جهانی خیلی سهل است.آنوقت آیات فراوان قرآن كریم كه بر حضور مبارك حضرت تطبیق شده است، مثل و اشرقت الأرض بنور ربّها (17)؛ این آیه تطبیق شده است به زمان ظهور آن حضرت، كه زمین با نورانیّت آن حضرت روشن می شود، زمین با ظهور آن حضرت روشن می شود. زمین با علم روشن می شود، با عقل روشن می شود، نه با برق !

منجی بشری و خاتم اوصیاء

از خاندان عصمت و طهارت (ع)

و این از آرزوهای اصیل انبیاء و اولیای گذشته است، حتّی آرزوی خاندان عصمت و طهارت؛ در روایات فراوان وجود مبارك حضرت امیر (ع) به وجود مبارك پیغمبر (ص) عرض می كند : یا رسول الله ! این مصلح جهانی كه می آید، آخرین حرف را می زند،از ماست یا از غیر ماست ؟! منّا ام من غیرنا ؟! فرمود : از ماست. و اسم مباركش، اسم من است؛ لقب مباركش فلان است و وجود مباركش یختم الله به الدّین (18) ! من آخرین دین را آوردم، ولی آخرین اجرایش به عهده اوست. او می آید، حرف ما را اجراء می كند.

آنوقت در زیارت جامعه كه بكم فتح الله و بكم یختم (19)معنای جامع پیدا می كند. هم در نظام تكوین، بكم فتح الله و بكم یختم؛ هم در نظام تشریع و قانونگذاری و مسأله دین.بنابراین وجود مبارك حضرت همیشه به اذن خدا به حالات ما نظر دارد، علم دارد و دلیلی هم ندارد ما با او رابطه نداشته باشیم ! امام ماست، ما هم مأموم اوئیم، ما را هم دعوت كرده اند؛ وقتی ما با پیغمبرمان، با حضرت امیر؛ بالاتر از همه با ذات أقدس اله می توانیم رابطه بر قرار كنیم، دلیلی ندارد كه خودمان را از آن حضرت جدا بدانیم و محروم بدانیم ! همین كه آن شوق در ما پیدا شده است، از این فرصت باید حداكثر استفاده را ببریم.

 

تنظیم شده توسط آقامیری

بخش دین و اندیشه تبیان

پاورقی ها

ـــــــــــــــــــــــــ

(1) وسائل الشیعه / 16 / 241

(2) فتح / 4 و 7

(3) برداشت از : ق / 16

(4) بقره / 186 وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ و چون بندگانم درباره من از تو پرسش كنند (بگو) من نزدیكم و دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم‏، پس به فرمان من گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد كه راه یابند.    

(5) واقعه / 85  وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ و ما به آن (جان شما) از شما نزدیكتریم ولى شما به چشم بصیرت نمى‏نگرید. 

(6) حدید / 4

(7) منافقون / 7

(8) فاطر / 15

(9) انبیاء / 40

(10) برداشت از : كمال الدین / 2 / 654

(11) روم / 41

(12) برداشت از : كافی / 1 / 25

(13) مائده / 95

(14) مائده / 94

(15) برداشت از : بحار الأنوار / 34 / 274

(16) الأمالی للمفید / 136

(17) زمر / 69

(18) برداشت از : بحار الأنوار / 51 / 84

(19) مفاتیح الجنان / زیارت جامعه كبیره

منبع برداشتی:تبیان

التماس دعا

ویژه نامه نیمه شعبان

 فلسفه نام‎هاي امام زمان(عج) 
 فلسفه و دلائل غيبت 
 چرا به امام زمان(عج)، قائم گويند؟ 
 انواع انتظار 
 دلايل عدم تعيين وقت ظهور 
 شبي مانند شب قدر 
 سه گام براي بيعت با امام زمان(عليه‎السلام) 
 اوضاع مردم در آخرالزمان 
 توصيه آية الله بهجت(ره) 
 امکان تشرف به محضر امام عصر(عج) 
 وظيفه ما در دوران غيبت امام قائم(عج) 
 نشانه‎هايي از امام زمان(عج) در زندگي 
 تشرف به محضر امام عصر(عليه‎السلام) 
 منظومه احساس 
 ارسال پيامک جهت تبريک ولادت اميد دل‎ها 
 گل بنفشه در کوير(صوتي) 
 واگويه‎هاي دل با امام زمان(عج) 
 نواي شادي(مولودي) 
 امام زمان در کلام يار(صوتي) 
 پاکيزگي باطن، رمز ديدار امام زمان(عج) (سخنراني) 
 شعرخواني مرحوم آقاسي(کليپ) 
 دعاي ندبه (صوتي) 
 نماهنگ‎هاي مهدوي 
 بررسي علائم پيش از ظهور امام عصر(عج) 
 آخرالزمان و انحرافات(انيميشن) 
 مداحي و همخواني عربي 
 آرماگدون(سينما و آخرالزمان) 
 نجوا با امام زمان(عج) (صوتي) 
 کتابخانه مهدوي 
 يوسف دل 
 آرام جانم مي‎رسد 
 پرسش و پاسخ در زمينه مهدويت 
 در انتظار يار 
 تصاوير ويژه 
 Screensaver 

 

تهيه و تنظيم مطالب - مهري هدهدي

  طراحان گرافيک - فرحناز قمصري ، ليلا علي محمدي

منبع:تبیان

علايم ظهور حضرت مهدى (عج)


                                   علايم ظهور حضرت مهدى (عج)

وقت ظهور آن حضرت براى هيچ كس جز خداوند متعال معلوم نيست و كسانى كه وقت ظهور را تعيين مى كنند، دروغگو شمرده شده اند ولى علايم و نشانه هاى بسيارى براى ظهور آن حضرت در كتابهاى حديث ثبت شده است كه ذكر تمام آنها از حوصله اين مجموعه خارج است .
علايم ظهور به دو دسته كلى تقسيم مى شوند  علايم حتمى و علايم غير حتمى چنانكه فضيل بن يسار از امام باقر ع روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:
نشانه هاى ظهور دو دسته هستند  يكى نشانه هاى حتمى و ديگرنشانه هاى غير حتمى، خروج سفيانى از نشانه هاى حتمى است كه راهى جز آن نيست.
منظور از علايم حتمى آن است كه به هيچ قيد و شرطى مشروط نيست و قبل از ظهور بايد واقع شود مقصود از علايم غير حتمى آن است كه حوادثى به طور مطلق و حتم از نشانه هاى ظهور نيست بلكه مشروط به شرطى است كه اگر آن شرط تحقق يابد مشروط نيز متحقق مى شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نيز تحقق نمى يابد.
اما علايم غير حتمى بسيارند كه به يك روايت از امام صادق ع اكتفا مى كنيم كه در اين روايت چنان روى علايم و مفاسد انگشت گذارده شده كه گويى اين پيشگويى مربوط به 13 يا 14 قرن پيش نيست بلكه مربوط به همين قرن است و امروز كه بسيارى از آنها را با چشم خود مى بينيم، قبول مى كنيم كه به راستى معجزه آساست .
امام صادق ع در اين روايت به 119 نشانه و علامت از علايم ظهور اشاره مى كند ما در اينجا فقط به ذكر برخى از آن مواد 119 گانه اشاره مى نماييم.
حضرت صادق ع به يكى از يارانش فرمود:
1 ـ هرگاه ديدى كه حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند 
2 ـ ديدى كه ظلم وستم فراگير شده است 
3 ـ و ديدى كه قرآن فرسوده و بدعت هايى از روى هوا و هوس در مفاهيم آن آمده است 
4 ـ و ديدى كه دين خدا(عملا) تو خالى شده و همانند ظرفى آن را واژگون سازند 
5 ـ و ديدى كه كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند 
6 ـ وديدى كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا كنند 
7 ـ و ديدى كه شخص بدكار دروغ مى گويد و كسى دروغ و نسبت نارواى او را ردّ نمى كند 
8 ـ و ديدى كه بچه ها به بزرگان احترام نمى گذارند 
9 ـ و ديدى كه قطع پيوند خويشاوندى شود 
10 ـو ديدى كه بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش بر او نگردد
11 ـ و ديدى كه نوجوانان پسر همان كنند كه زنان مى كنند 
12 ـ و ديدى كه زنان با زنان ازدواج كنند 
13 ـ و ديدى كه انسانها اموال خود را به غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود 
14 ـ و ديدى كه افراد با كار و تلاش نامناسب مؤمن به خدا پناه مى برند 
15 ـ و ديدى كه مدّاحى دروغين از اشخاص زياد مى شود 
16 ـ و ديدى كه همسايه همسايه خود را اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود
17 ـ و ديدى كه كافر به خاطر سختى مؤمن شاد است 
18 ـ و ديدى كه شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداى متعال نمى ترسند 
19 ـ و ديدى كسى كه امر به معروف مى كند، خوار و ذليل است 
20 ـ وديدى كه آدم بدكار در آنچه خداوند دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است 
21 ـ و ديدى كه اهل قرآن و دوستان آنها خوارند
22 ـ و ديدى كه مردم به شهادت و گواهى ناحق اعتماد مى كنند 
23 ـ و ديدى كه جرأت بر گناه آشكار شود و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد
24 ـ و ديدى كه مؤمن نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش 
25 ـ و ديدى كه واليان در قضاوت رشوه بگيرند 
26 ـ و ديدى كه پستهاى مهم واليان بر اساس مزايده است نه بر اساس شايستگى 
27 ـ و ديدى كه مردم را از روى تهمت و يا سوء ظن بكشند 
28 ـ و ديدى كه شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است 
29 ـ و ديدى كه همسايه از ترس زبان به همسايه احترام مى گذارد 
30 ـ و ديدى كه حدود الهى تعطيل مى شود و طبق هوى و هوس عمل مى شود 
31 ـ و ديدى كه معاش انسان از كم فروشى به دست مى آيد 
32 ـ و ديدى كه مرد به خاطر دنيايش رياست مى كند
33 ـ و ديدى كه نماز را سبك شمارند 
34 ـ و ديدى انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش را نداده است 
35 ـ وديدى كه دلهاى مردم سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است 
36 ـ و ديدى كه بر سر كسبهاى حرام آشكارا رقابت مى كنند 
37 ـ و ديدى نماز خوان براى خود نمايى نماز مى خواند 
38 ـ و ديدى مردم در اطراف قدرتمندانند 
39 ـ و ديدى طالب حلال سرزنش و مذمت مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد
40 ـ و ديدى در مكه و مدينه كارهايى مى كنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگيرى نمى كند و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود
41 ـ و ديدى كه به فقير چيزى دهند كه به او بخندند ولى در غير خدا ترحّم است 
42 ـ و ديدى كه مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند 
43 ـ و ديدى كه عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند بلكه نزد فرزند از همه بدترند 
44 ـ و ديدى كه پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد
45 ـ و ديدى كه اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى، كم فروشى و زشتى انجام نداده، ناراحت است 
46 ـ و ديدى كه قدرتمندان غذاى عمومى مردم را احتكار كنند 
47 ـ و ديدى كه اموال خويشان پيامبر ص (خمس) در راه باطل تقسيم مى گردد و با آن قمار بازى و شرابخورى شود 
48 ـ و ديدى كه همّ و هدف مردم شكمشان و شهوتشان است
49 ـ و ديدى كه صدقه را با وساطت ديگران و بدون رضاى خداوند و به خاطر در خواست مردم بدهند 
50 ـ و ديدى كه نشانه هاى برجسته حق ويران شده است، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد.

شرايط ظهور

 

شرایط ظهور امام زمان (عج)
 

مقصود از شرايط ظهور، همان شرايطى است كه تحقق روز موعود متوقف بر آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد اين شرايط را چنين دانست.

شرط اول:

 وجود طرح و برنامه عادلانه كاملى كه عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و بتوان آن را در هر زمان و مكانى پياده كرد و براى انسانيت سعادت و خوشى به بار آورده و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى انسان باشد. روشن است كه بدون چنين برنامه و نقشه جامعى، عدالت كاملا متحقق نخواهد شد.

شرط دوم:

 وجود رهبر و پيشواى شايسته و بزرگ كه شايستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد.

شرط سوم:

 وجود ياران همكار و همفكر و پاسدار در ركاب آن رهبر واحد براى پياده كردن جهانى آن اهداف بلند. ويژگيهايى را كه اين افراد مى بايست واجد باشند، در همين شرط نهفته است زيرا اين افراد بايد داراى خصوصيات معينى باشند تابتوانند آن كار مهم را انجام دهند و گرنه هر گونه پشتيبانى كفايت نمى كند .

شرط چهارم:

 وجود توده هاى مردمى كه در سطح كافى از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحيه فداكارى باشند. تا در نخستين مرحله موعود گروه هاى اوليه پيروان حضرت مهدى (عج) را تشكيل دهند زيرا آن افراد با اخلاص درجه يك كه شرط سوم با وجود آنها محقق مى شود، گروه پيشرو جبهه جهانى هستند .
لازم به ذكر است كه شرايط چهار گانه فوق مربوط به پياده كردن عدالت خالص در روز موعود است ولى چنانچه نسبت به شرايط ظهور بسنجيم، يكى از آنهاكه وجود رهبر باشد، كم مى شود. و سه شرط ديگر باقى مى ماند  زيرا معنى ظهور آن است كه فرد آماده قيام در آن روز وجود دارد كه مى خواهد ظاهر شود و با گفتن اين كلمه شرط دوم را ضمنى پذيرفته ايم و خواه ناخواه سه شرط بيشتر باقى نمى ماند .

منبع عکس:راسخون

التماس دعا

تعجيل ظهور

 

چه چيزهايى موجب نزديكتر شدن ظهور امام زمان (عليه السلام) مى شود؟

زمان ظهور امام زمان (عليه السلام) را خدا مى داند و ما در حالى كه بايد زمينه هاى نزديكتر شدن ظهور را فراهم كنيم، نبايد در ظهور تعجيل نمائيم. در دعايى كه در غيبت امام زمان (عليه السلام) آمده مى خوانيم:
 «  انت العالم غير المعلّم بالوقت الذى فيه صلاح امر و ليك فى الاذن له باظهار امره و كشف سرّه فصبرنى على ذلك حتى لا احب تعجيل ما  اخرّت ولا تأخير ما عجلت » 
 « اى خدا تو دانايى ـ بدون معلم و بدون آنكه كسى به تو خبر داده باشد ـ به وقتى كه در آن صلاح ولىّ تو باشد كه به او اجازه دهى براى آشكار كردن امرش و برطرف كردن پرده او، پس مرا صبر عطا كن تا نخواهم تعجيل آنچه را تأخير نمودى و نه تأخير آنچه را تعجيل كنى. »
امام زمان (عليه السلام) براى برقرارى عدالت در سراسر جهان، ايجاد حكومت واحد جهانى، برافراشتن پرچم توحيد در تمام مناطق كره زمين و حاكميت دين اسلام بر تمامى اديان، ظهور و قيام خواهند فرمود و هر آنچه زمينه تحقق اين اهداف بلند را آماده سازد، موجب نزديكى ظهور حضرت مى شود.
پس برقرارى حكومت اسلامى در جامعه به تحقق اهداف قيام حضرت مهدى (عليه السلام) كمك مى كند و زمينه اى براى ظهور خواهد بود و در نزديكى ظهور نقش دارد.
يكى ديگر از نكاتى كه نقش بالايى در نزديكى ظهور دارد، دعا براى فرج امام زمان (عليه السلام) است.
در توقيعى كه از ناحيه مقدسه توسط «محمد بن عثمان» صادر شده است، امام زمان (عليه السلام) مى فرمايند:
«اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم» براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد، كه در آن فرج شما هم هست.
در مورد فرج دعاهاى متعددى در كتب ادعيه (مفاتيح الجنان) آمده است. پس نه تنها بايد براى تعجيل فرج دعا كرد، بلكه زياد بايد دعا نمود، كه دعا موضوعيت دارد و در تعجيل فرج نقش دارد، چون دعا يكى از مقدرات الهى است كه در تغيير قضاى الهى تأثير مى گذارد، در روايتى كه از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است، حضرت مى فرمايند:
 « الدعاء يردّ القضاء بعد ما ابرم البراماً فاكثر من الدعاء »
«  دعا قضاى حتمى را بر مى گرداند، پس زياد دعا كن.  »

 

 ای ایام عزیز بر شما مبارک

التماس دعا داریم

مهدى در روايات

مؤلف كتاب گران سنگ انيس الاعلام مرحوم جديد الاسلام كه يكى از كشيشان مسيحى بوده و از اطلاعات گسترده اى برخوردار بوده است و پس  از تحقيقات بسيارحقيقت ناب و هدايت راستين را در مكتب تشيع يافته و بدان مى گرود; مى نويسد: در ميان تمام اقوام و ملل يكتاپرست  جهان دو موضوع مورد اتفاق و تاييد همگان است و هيچ كس در آنها خدشه نكرده است: نخست مسئله توحيد و وحدانيت پروردگار هستى و  ديگر موعود نجات بخش. در پى اين گفتار برآن شديم تا برخى از احاديث شعيه و سنى پيرامون مهدى آل محمد عليهم السلام را كه در آنها به نام مبارك آن حضرت تصريح شده است، حكايت كنيم تا جلابخش جان افسردگان گردد و كافر پيشه گان را حجت و برهان.
مهدى در روايات اهل تسنن
در مورد امام مهدى در كتب اهل سنّت روايات زيادى وجود دارد كه ما در اين جا از برخى كتب معتبر آنان رواياتى را از نظر مى گذرانيم.
1ـ عن عبداللّه بن عباس قال: قال رسول اللّه [ صلّى اللّه عليه وآله]   :   إن خلفائي وأوصيائي وحجج اللّه على الخلق بعدي أثنا عشر، أوّلهم أخي وآخرهم ولدي قيل: يا رسول اللّه ومن أخوك؟ قال: عليّ بن أبي طالب قيل: فمن  ولدك؟ قال: المهديّ الذي يملؤها قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً. والّذي بعثني بالحقّ بشيراً لو لم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللّه ذلك اليوم حتّى  يخرج فيه ولدى المهديّ فينزل روح اللّه عيسى بن مريم فيصلّى خلفه، وتشرق الأرض بنور ربّها ويبلغ سلطانه المشرق والمغرب(1).

رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله ـ فرمودند:
جانشينان من و اوصياء من و حجّت هاى خدا بر مخلوقات خدا بعد از من دوازده نفر مى باشند اوّلين آنها برادرم و آخرين آنها فرزندم مى باشد پرسيدند: اى  رسول خدا برادرت كيست؟ حضرت فرمودند: على بن ابى طالب ]عليه السلام [سئوال شد فرزندت كيست؟ فرمودند: مهدى است كه زمين را از قسط و  عدل پر مى كند بعد از آنكه از جور و ظلم پر شده باشد. قسم به خدائى كه مرا از روى حق و براى مژده دادن مردم برانگيخت اگر از عمر دنيا به جز يك روز  نمانده باشد، خداوند آن يك روز را آنقدر طولانى مى كند تا اينكه در آن فرزندم مهدى ظهور كند و سپس روح اللّه عيسى بن مريم پائين مى آيد و پس  پشت سر او نماز مى خواند و زمين به نور پروردگارش روشن مى شود و سلطنت او مشرق و مغرب دنيا را فرا مى گيرد.
  2ـ عن حذيفة رضي اللّه عنه قال: قال رسول اللّه [ صلّى اللّه عليه وآله] المهديّ رجل من ولدي، وجهه كالكوكب الدرّي(2). رسول خدا فرمودند: مهدى ـ عليه السلام ـ يكى از فرزندان من است، صورت او مانند ستاره اى درخشان مى باشد. 3ـ عن حذيفة قال قال رسول اللّه [ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم] :  يلتفت المهديّ وقد نزل عيسى بن مريم، كأنّما يقطر من شعره الماء، فيقول المهديّ تقدّم صلّ بالنّاس. فيقول عيسى: اما أقيمت الصلاة لك.  فيصلّى خلف رجل من ولدي،(3).
  رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله ـ فرمودند: مهدى ـ عليه السلام ـ مى بيند كه حضرت عيسى بن مريم از آسمان نازل مى شود گويى آب از  موهاى سر او مى چكد پس مهدى ـ عليه السلام ـ به او مى فرمايد جلو بيا و با مردم نماز جماعت بخوان (يعنى امام جماعت باش) پس حضرت  عيسى به او عرض مى كند آيا نماز براى تو برپا نشده است؟ پس او به امامت فرزندم مهدى نماز مى خواند.
  4ـ باسناده عن أبي سعيد الخدري قال:  خشينا أن يكون بعد نبيّنا حدث فَأَلْنا نبي اللّهِ صلّى اللّه عليه وسلّم فقال: انّ في أُمّتي المهديَّ يخرجُ  يعيش خمساً أو سبعاً أو تسعاً ـ زيدٌ الشاك ـ قال. قلنا وما ذاك؟ قال: سنين قال. فيجيء إليه رجل فيقول يا مهدي: اعطني اعطني قال:  فيحثى له في ثوبه ما استطاع أن يحمله(4).  
ابو سعيد خدرى مى گويد: ترسيديم كه بعد از پيامبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ  حادثه اى رخ دهد پس از آن حضرت سؤال كرديم فرمود:  همانا در امّت من مهدى ـ عليه السلام ـ خروج مى كند زندگى مى كند پنج سال يا هفت سال يا نه سال (ترديد از زيد است) گفت: پس گفتيم  چه وقت اين اتفاق مى افتد حضرت فرمودند سالهايى بعد; فرمودند: پس مى آيد نزد او مردى و مى گويد اى مهدى به من عطايى كن! پس در  لباس او آن قدر مى ريزد كه نمى تواند آنها را حمل كند و ببرد.
  5ـ عن أُمّ سلمة قالت: سمعت رسول اللّه [ صلّى اللّه عليه وآله] يقول: «المهديُّ من عترتي من ولد فاطمة»(5).  
اُمّ سلمه گفت از پيامبر اكرم شنيدم كه فرمود: مهدى از عترت من است از فرزندان فاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ .
6ـ ابى سعيد الخدرى ـ رضى اللّه عنه ـ قال:  قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله المهدىُّ منّى، أجلى الجبهة، أقنى الأنف يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلما، يملك سبع
 سنين»(6)
  مهدى ـ ارواحنا فداه ـ از من است پيشانى بلند دارد و بينى كشيده، زمين را از قسط و عدل پر مى كند بعد از آنكه از جور و ظلم پر شود و هفت  سال حكومت مى كند. 

مهدی در روایات شیعه را در ادامه مطلب بخوانید
 
   

ادامه نوشته